مناجات و روضه / ببخش ای ابر اگر صحرا نبودیم / حاج سید رضا نریمانی

🔊 مناجات و روضه / ببخش ای ابر اگر صحرا نبودیم / حاج سید رضا نریمانی | دریافت | متن



📋 ببخش ای ابر، اگر صحرا نبودیم

سبک_مناجات / بخش اول صوت

سبک_روضه

روضهحضرتزهرا (س)

با نوای حاج سید رضا نریمانی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

ببخش ای ابر، اگر صحرا نبودیم
ببخش ای آسمان، دریا نبودیم

بخش ای حاضرِ غائب، که هر وقت
سراغ از ما گرفتی، ما نبودیم

برای با تو بودن قول دادیم
زمان وعده شد اما نبودیم

تمامِ جمعه‌ها در خواب ماندیم
همانطوری که عاشورا نبودیم

سحرگاهان دعای عهد خواندیم
سر عهد آمدی، آنجا نبودیم

ببخش ای یادگارِ فاطمیه
اگر هم‌ناله با زهرا نبودیم

اگر دیدیم در را بینِ آتش
ولی آن ابرِ باران‌زا نبودیم

اگر دیدیم حیدر دست بسته‌ست
برای یاری‌اش مِنّان نبودیم

اگر دیدیم ظهرِ کربلا را
ولی سربازِ آن غوغا نبودیم

اگر دیدیم لبها تشنه‌اند و
برای کودکان سقا نبودیم

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ


📋 شبِ تاریک در حال عبور است

سبک_روضه /بخش دوم صوت

شعر_خوانی

شهدایی

حاجقاسمسلیمانی

با نوای حاج سید رضا نریمانی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

شبِ تاریک در حال عبور است
نسیمی می‌وزد بوی ظهور است

به یُمن نهضتِ سرخِ خمینی
جهان یک سر حسینی شد حسینی

برای پاسخ هَل مِن مُعینش
چه غوغایی به پا شد اربعینش

سپیده دَم ندیده آفتاب است
جهان آماده‌ی یک انقلاب است

ببخش آقا، اگر بی‌نور ماندیم
اگر تاریک و سوت و کور ماندیم

اگر شبهای حمله با شهیدان
نرفتیم و ز مقصد دور ماندیم

خوشا خرازی و همت که رفتند
دریغ از ما اگر مهجور ماندیم

خوشا آنان فقط گمنام ماندند
دریغ از ما فقط مشهور ماندیم

رها از تن به آزادی رسیدن
ولیما همچنان محصور ماندیم

خوشا دست جدای حاج قاسم
دریغا ما که از او دور ماندیم

ولی امروز پای عهد هستیم
همان عهدی که در آغاز بستیم

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

📋 به رغمِ ظلم دژخیمان صَهیون

سبک_روضه /بخش سوم صوت

شهدای_فلسطین

گریزبهروضهحضرتزهرا (س)

با نوای حاج سید رضا نریمانی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

به رغمِ ظلم دژخیمان صَهیون
نخواهد شد خزان این باغ زیتون

گرفتند از فلسطین دل‌خوشی را
بنا کردند اگر کودک‌ کشی را

ولی از خونِ سرخِ بی‌گناهان
به پا خواهد شد از نو سیل و طوفان

برای قدس پیروزی یقین است
که این تفسیرِ آیاتِ مبین است

فلسطین بر تنِ اسلام بازوست
کلید رمزآلود فرج اوست

خوشا وقتِ سحر آغاز می‌شد
دعا آماده‌ی پرواز می‌شد

نشد آتش، گلستان و در این غم
گلِ یاس پیمبر داشت می‌سوخت

نمازِ شب که می‌خواندند عشاق
شبِ سنگر پُر از اعجاز می‌شد

دعا بود و مناجات و توسل
تمام جبهه غرق راز می‌شد

هوای روضه می‌کردیم و
غم با صدای تورجی دَم‌ساز می‌شد

چه رازی بین آن دیوار و در بود
که او می‌خواند و معبر باز می‌شد

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

📋 وای من و وای من و وای من

متن_روضه /بخش چهارم صوت

روضهحضرتزهرا (س)

با نوای حاج سید رضا نریمانی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

توو کربلای پنج وقتی که شهید حسین خرازی دید کار گره خورده؛ گفت بی‌سیم بزنید محمد رضا بیاد پشت بی‌سیم یکم روضه برامون بخونه. شروع کرد محمدرضا روضه بخونه:

وای من و وای من و وای من
میخ در و سینه‌ی زهرای من

در وسطِ کوچه تو را می‌زدند
کاش به جای تو مرا می‌زدند

بچه‌ها رو صدا زد:« بچه‌ها میاین؟! می‌خوام برای خودم دعا کنم، بچه‌ها اومدند. مادر جانمازش و پهن کرد؛ حسنین اومدند، زینبم اومد نشستند دور مادر. مادر می‌خواد برای خودش دعا کنه؛ دستاش بالا نمیاد، حسن داره کمک مادر می‌کنه دستاش و بالا بیاره.

  • حسین جان کمکم می‌کنی؟! حسن جان کمکم می‌کنی؟!
    آروم آروم دستا رو بالا برد؛ همه منتظرن مادر دعا کنه آمین بگن برا دعای مادر.
    اما دیدن همین طور که این دستا رو آروم آروم بالا می‌آورد زیر لب هی داشت دعا می‌کرد: « اَللَّهُمَّ عَجِّلْ وَفَاتِي سَرِيعا».
  • چی داره میگه مادر؟!
  • مادر این حرفا چیه داری میزنی؟!

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ